کد مطلب:162519
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:142
ایرج میرزا
جلال الممالك ایرج میرزا فرزند صدرالشعرا غلامحسین میرزا به سال 1291 ه.ق. متولد شد. او نواده ی فتحعلی شاه قاجار بود. در زبان فارسی و عربی و فرانسوی مهارت داشت و روسی و تركی نیز می دانست. تحصیلاتش در مدرسه ی دارالفنون تبریز صورت گرفت. مظفرالدین شاه قاجار به او لقب صدرالشعراء داد ولی به زودی از شاعری دربار كناره گرفت او به سال 1343 ه.ق. درگذشت.
شعر ایرج ساده و روان و مشتمل بر تعبیرات عامیانه است. اطلاع او از ادبیات ملل مختلف و تأثری كه از محیط انقلابی عهد خود پذیرفته بود موجب شد كه وی سبك قدیم را رها كند و خود سبكی خاص پدید آورد. در این سبك مسایل مختلف اجتمایع وهزلیات و شوخیهای نیشدار به زبانی ساده بیان شده است. [1] .
رسم است هر كه در داغ جوان دید، دوستان
رأفت برند حالت آن داغدیده را
یك دوست زیر بازوی او گیرد از وفا
وان یك ز چهره پاك كند اشك دیده را
آن دیگری برو بفشاند گلاب و شهد
تا تقویت كند دل محنت رسیده را
جمع دگر برای تسلای او دهند
شرح سیاهكاری چرخ خمیده را
القصه هر كسی به طریقی ز روی مهر
تسكین دهد مصیبت بر او رسیده را
آیا كه داد تسلیت خاطر حسین
چون دید نعش اكبر در خون تپیده را؟
آیا كه غمگساری و انده بری نمود
لیلای داغدیده ی زحمت كشیده را؟
بعد از پسر، دل پدر آماج تیر شد
آتش زدند لانه ی مرغ پریده را
سرگشته بانوان وسط آتش خیام
چون در میان آب، نقوش ستاره ها
اطفال خردسال، ز اطراف خیمه ها
هر سو دوان چو از دل آتش، شراره ها
غیر از جگر كه دسترس اشقیا نبود
چیزی نماند در بر ایشان ز پاره ها
انگشت رفت در سر انگشتری به باد
شد گوشها دریده پی گوشواره ها
سبط شهی كه نام همایون او برند
هر صبح و ظهر و شام فراز مناره ها
در خاك و خون فتاده و تازند بر تنش
با نعلها كه ناله بر آمد ز خاره ها
[1] خلاصه از فرهنگ معين.